سلام. امیدوارم حالتون خوب و نماز و روزه هاتون قبول و خلاصه همه‌چیتون ok  باشه، نه مثل الانِ ما.

حالا عرض میکنم.

چند وقت پیش یکی از دوستامون در راستای اِکمال دین و قدم گذاشتن در جاده خوشبختی گفت که میخواد از ما مجردها اعلام برائت کنه و ( بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا!!!) رفت با خانواده مطرح کرد

و اونا هم با کلی ذوق و شوق پیگیر شدن و خواستگاری و این داستانا.

 حالا مسائل مهریه و جهیزیه و اینارو فعلا بهش نمیپردازیم. مسئله از اونجایی شروع میشه که پدر بزرگوار دخترخانوم پاشو کرده تو یه کفش که پسر باید خونه داشته باشه.

 حالا این دوست ما که چشاش کلاً جایی رو نمیدید این جارو هم ندیده گرفت(!!) و قبول کرد.

سرتون رو درد نیارم رفت پیگیر وام ازدواج و سایر وام ها شد که بدبختی های ما از همینجا کلید خورد.

بانک سند و ضامن میخواست برای وام و این دوستِ همکار هیچ سندی رو مناسبتر از سند دفتر نشریه نسیم رحمت ندید که تقدیم بانک کنه.

من بهش پیشنهاد دادم برو ۳۰۰۰ میلیارد وام بگیر بدون سند و بلاعوض بهت میدن، تازه مشهور هم میشی. قبول نکرد.

رفت وام رو گرفت و مطابق انتظار نداشت بده، در نتیجه دفتر نشریه مصادره شد.

 الان ما از کنار تاب و سرسره‌ی پارک واستون نشریه میزنیم. بگذریم.

 کلمه کلیدی امروز #خونه‌ی_بخت هست. خونه‌ی بختتون عسل

.اینجا شبها یک کم سرده ولی شما  عمیق بخوابین، خواب خوب ببینین، ستاره بچینین و بدرود.